از افقی ترین خط سرزمینم عمودی رسم کردم به بینهایت بالا. عمودی به سوی تو ..
عمود من از ابرها گذشت و تو را نیافت از ماه هم و از خورشید ... تو حتی میان ستارگان نیز نبودی...
آنسوتر هم نبودی .. نبودی ... نبودی
از افقی ترین خط سرزمینم و در امتداد عمودی که تا بینهایت بالا رفت و تو را نیافت رسم میکنم خود را که به زیر میرود .. به بینهات پستی . به فرودست ترین نهایت ممکن . بی نهایتی که تو در نهایتش نشسته ای ... اما جایگاه ستارگان جولانگاه من نبود ...
چه در فراز باشی تو چه در فرود ... عمود من سربزیرترین جهان باید بود